۲۵ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۶
خیالبافیها ۸
جایی بنشینیم. رو به رویِ هم. آواز بخوانیم و از آینده حرف بزنیم. از روزهای ِ شیرینی که توی ِ راه اند. از لبخند هایی که قرار است بنشیند روی ِ لب های ِ ما.
از شادی هایی که قرار است اتفاق بیفتد. از جشن هایی که قرار است برقصیم میانشان. جایی بنشینیم و چای بنوشیم. برف ببارد. بخار چای بخورد به صورتمان و گرم شویم. دست هم را بگیریم و گرم شویم. کنار هم قدم بزنیم و گرم شویم. برای ِ هم شعر بخوانیم و گرم شویم و دوباره جایی بنشینیم. از غصه های ِ زندگی برای ِ هم قصه ی هزار و یک شب ببافیم و من چشم هام را ببافم به چشم هات و دست هامان بافته شود با انگشت هامان و بخندیم که ما همدیگر را داریم. که ما زندگی ِ با هم دیگر را داریم. که ما
شادی ها و غصه ها و غم ها و لبخندها و ترس ها و دلهره ها و ماتم ها و هیجان ها را با هم دیگر داریم..
۹۷/۰۳/۲۵