انعکاس

آخرین خبر، سکوتی است که در شهر دهان به دهان می چرخد . . .

انعکاس

آخرین خبر، سکوتی است که در شهر دهان به دهان می چرخد . . .

درباره بلاگ

پیرزن‌هایی در هزارویک شب هستند که آدم‌های عاشق را به وصال می‌رسانند. البته این‌ها فرق دارند با پیرزن‌های مکاری مثل ذات‌الدواهی در حکایت ملک نعمان‌. این پیرزن‌ها با چند سکه چنان عزم‌شان را در وصلت عاشقان جزم می‌کنند که حتی سرنوشت هم کوتاه می‌آید و تقدیر عوض می‌شود. اگر چند تا از همین پیرزن‌ها توی شهر بودند، بین دستفروش‌های مترو، در شلوغی بازار، میان روزمرگی دیگران چقدر خوب می‌شد. آن وقت لابد آدم‌هایی مثل شمس‌النهار و علی بن بکار هم پیدا می‌شدند که شب و روز در عشق هم تب کنند. حتماً روزی چند بار در شعف چشم‌هایی که برای هم برق می‌زدند ما هم به زندگی امیدوار می‌شدیم و چیزهایی را باور می‌کردیم که حالا به رؤیا و به خیال می‌مانند. راستش شهر ما به قصه‌های عاشقانه نیازمند است و این را نمی‌شود در هیچ روزنامه‌ای آگهی کرد.

دارم دیروز نامهربان را در مُهر دستانت بو می‌کشم. در زوایای ذهنم می‌کاومت. در تمام غزل‌های ناگفته‌ای که بوی بودنت را برای بزرگ شدن کم دارد.

 بر فراز کوچه ها پرواز کن . . .  قصه ای را با خدا آغاز کن

کجا تو را آغاز کردم و خودم گم شدم که چنین آرام بر قنوت دست‌های من غنوده‌ای و سر برنمی‌داری؟؟ از نازنازان بالشت‌هایی که صورتت را در خواب خود نوازش می‌دهند. کی می‌رسی از لن‌ترانی چشمه‌نوش‌ها تا مرغ سحر، تو را در مقرنس سبزآبی که شمالش به سمت من وزیدن می‌گیرد و شوق هم‌نفسی با تو را تا جاده‌ها می‌کشاند، بر پشت‌بام‌ها بریزد. باید بیایی، باید بیایم، باید بیاییم؛

من دارم صرف می‌کنم تمام فصل بودنت را در برکه چشم‌هایم که دست از بی‌تابی برداشته‌اند و مرا شرجی می‌کنند در آسمانی که از عسل چشمانم سیراب نمی‌شود و هی نغمه نغمه باران را بر دستهایم می‌چکاند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۰۹
زهرا اشرفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی